یکی
از دلایلی که باعث میشه ما حتی سراغ موفقیت نریم و فقط صحبتش رو بکنیم ؛
اینه که میترسیم.ولی بایست بدونیم که به محظی که از مرز ترس گذشتیم اون طرف
این مرز دنیای متفاوتی وجود داره.در حقیقت ترس یه مرحله طولانی نیست بلکه
یه مرزه که بایست ازش تصمیم بگیریم که رد بشیم و یا نه.علت اینکه ما در
بیشتر مواقع میترسیم و روزها و شبها بهش فکر میکنیم و ترسمون دنباله دار
میشه ؛ اینه که پشت این مرز صبر میکنیم و دو دلیم
که آیا میتونیم رد بشیم و یا نه.در حقیقت این ترس از خود ترسیدن هست که
باعث میشه ما از مرزش عبور نکنیم.و نه خود موفقیت و یا شکست.
نکته
جالب تر اینه که همیشه هر مقدار زمان انتظار برای تصمیم گیری به همراه ترس
زیاد تر میشه میزان ترس هم بیشتر میشه.درست مثل یک سد که آب هر چه پشتش
بیشتر جمع بشه؛ فشار بیشتری رو تحمل میکنه.بنا براین نکات جالبی رو میشه از
این مطالب در آورد.
یکی اینکه در تصمیم گیری در پشت مرز ترس زیاد
دست دست نباید کرد و بعد از یک تصمیم گیری معقول باید دل به دریا زد و به
سمت هدف رفت.و نکته مهم تر اینکه هر چه پشت این دیوار بیشتر بمونیم میزان
ترسمون از میزان شکستی که فقط احتمال داره رخ بده بیشتر میشه .در حالیکه
معمولا ریسک شکست در مسیر هدف همیشه کمتر از ترسی هست که افراد قبل از عبور
از اون تحمل میکنن.
یکی از دوستان
نوید
جمعه 18 شهریورماه سال 1390 ساعت 10:03 ب.ظ
سلام
مطلب خوبیه.
ترس ناشی از اعتماد به نفس پایینه.باید تا جایی که منطقی به نظر میرسه به داشته هامون اعتماد کنیم.
سلام کتاب ذریه پیامبران و نقش ویژه ایرانیان در آخرالزمان را حتما بخوانید قبل از اینکه پاک شود
از اینجا دریافت کنید
aliahoseinzadeh1234.blogfa.com
یا از اینجا
persiamustnotperish.blog.com