ادامه مطلب ...
اول از همه ، باید ببخشید برای اینکه تو این چندوقت نتونستم اونجوری که باید ، وبلاگم رو آپدیت کنم و یا مطالب قوی بذارم براتون ! ( جداً درس و دانشگاه و مسائل کاری تاثیر زیاده داشته تو این قضیه ! )
اما تو این پست براتون یه ترجمه میذارم از مقاله های دوست خوبم آقای الکس موسس ، امیدوارم موثر باشه
- حتماً میدونید که ترجمه کردن رو من ،چون یک کاره حرفه ای هست هنوز خوب کاملاً بلد نیستم، برا همین بعضی اوقات جملاتی رو که استفاده میکنم رو باید دقت بیشتری بکنید !
خب شروع کنیم ..
.. لبخندزدن، یکی از عالی ترین روش هایی هست که شما میتونید با استفاده از آن دوستان جدیدی بدست بیاورید. لبخند زدن میتواند به سلامتی شما ، کاهش استرس شما و همچنین جذابیت بیشتر شما کمک کند !
لبخند میتواند برای کمک به بهتر شدن حالت روحی شما، بدنتان را فریب دهد . یک فرد خندان همیشه شادی را با خودش برای دیگران به ارمغان می آورد و همچنین لبخند زیاد منابع انرژی های مثبتی را به طرف شما جلب خواهد کرد و همچنین نیز لبخند به سیستم ایمنی بدنتان کمک خواهد کرد تا کار خود را بهتر انجام دهند ، بهتر شدن عملکرد ایمنی بدن به این دلیل هست که وقتی شما لبخند میزنید بدنتان به آرامش بیشتری دست پیدا میکند و در نتیجه سیستم ایمنی بدن عملکرد بهتری خواهد داشت و همچنین از بیماری آنفول آنزا و سرما خوردگی جلوگیری میکند !
وقتی شما لبخند میزنید کاهش قابل ملاحظه ای در فشار خون شما صورت میپذیرد . لبخند زدن یک داروی طبیعی برای آزاد سازی آندروفین ، مسکن های طبیعی و سروتوئین (serotonin) هست که این 3تا باهم احساس خوبی را برای شما فراهم میکنند .
لبخند زدن شما را برای ماندن در حالت مثبت کمک میکند !
بذارید امتحان کنیم !
- لبخند بزنید و حالا سعی کنید بدون اینکه لبخندتون رو ازدست بدید به چیزهای منفی فکر کنید !
درسته کاره سختی است ! - چون وقتی ما لبخند میزنیم بدن ما به بقیه اجزا بدن پیغام "زندگی عالیه" رو میفرسته ! همچنین ما میتونیم به وسیله لبخند زدن از افسردگی ، استرس و نگرانی ها دور بمانیم !
خب ، امروز لبخندی زدین ؟!
حتما در اطراف شما کم نیستند آدمهایی که به محض اینکه اتفاق خوب یا بدی رخ میدهد، فورا لب به سخن میگشایند و میگویند:"دیدی! همانطوری شد که من گفته بودم!؟"
این آدمها که میتوان آنها را مدعیان بیسروصدای پیشگویی و غیبدانی نسل جدید خواند بسیار مشتاقاند تا مخاطبشان آنها را به عنوان افراد غیرعادی و فوقانسان شناسایی کنند و از جر و بحث یا مقاومت در مقابل آنها دست بردارد.البته نکته مهم اینجاست که بیشتر این اشخاص بعد از وقوع حادثه از جمله معروف دیدی گفتم! استفاده میکنند و قبل از وقوع حادثه و مصیبت معمولا آنقدر جملات دوپهلو و گنگ بر زبان میرانند که عملا نصیحت آنها قبل از حادثه به هیچ دردی نمیخورد و فقط این فایده را دارد که بعد از بروز مصیبت با لبخند بگویند: "دیدی! این را من قبلا گفته بودم!"
به شما توصیه میکنم که
از این اشخاص "از قبل همهچیزدان" پرمدعا به شدت دوری کنیم و فاصله مطمئن
خود را با آنها بیشتر سازیم. شاید این توصیه آن هم به صورت اکید برای بعضی
بیمورد باشد. آنها ممکن است از خود بپرسند چه اشکالی دارد که انسان گاهی
به حرفهای آدمهای پیشگوی دانا گوش بسپارد. شاید پیشبینی آنها در مورد
مثلا افزایش قیمت طلا یا پایین آمدن قیمت زمین درست از آب درآید و بتوان با
استفاده از اطلاعات این افراد به سود هنگفتی دست یافت و یا از ضرر سنگینی
جان سالم به در برد. اما نکته همین جاست که متاسفانه بیشتر افرادی که با
قیافه حقبهجانب بعد از وقوع هر مصیبت و یا حادثه تلخ، فورا لب به سخن
میگشایند و میگویند: "من از قبل در این مورد هشدار داده بودم و همانطوری
شد که گفته بودم!" عمده این افراد تنها هنرشان کلیگویی و استفاده از
جملات کلیشهای گنگ و مبهم و دوپهلو است. آنها هیچ وقت به خود اتفاق
اشارهای نمیکنند چون اصلا از آن سر درنمیآورند. آنها به حالتهای ممکن
برای یک اتفاق اشاره میکنند و سعی دارند همه حالتهای ممکن را بر زبان
بیاورند. طبیعی است که نتیجه هر حادثهای از چند حالت ممکن بیرون نیست و به
طور طبیعی یکی از این حالتها همیشه رخ میدهد. حالتی که میتوان از قبل
آن را پیشبینی کرد.
مثلا اینکه فردا یا هوا آفتابی است، یا ابری، یا توفانی، یا بارانی یا برفی
یا مخلوطی از اینها. از سوی دیگر با توجه به اینکه فصل پاییز است و
احتمال سردتر شدن هوا بیشتر است پس میتوان دوباره پیشبینی کرد که اگر
لباس مناسب نپوشی، حتما سرما میخوری و اگر سرما بخوری پس...
ادامه مطلب ...
مردجوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود. شیوانا از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتی شیوانا را دید بی اختیار گفت:" عجیب آشفته ام و همه چیز زندگی ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟"
شیوانا برگی از شاخه افتاده روی زمین کند و آن را داخل نهر آب انداخت و گفت:" به این برگ نگاه کن وقتی داخل آب می افتد خود را به جریان آن می سپارد وبا آن می رود." سپس شیوانا سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت . سنگ به خاطر سنگینی اش داخل نهر فرو رفت و در عمق آن کنار بقیه سنگ ها قرار گرفت.
شیوانا گفت:"این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و درعمق نهر قرار گیرد.حال تو به من بگو آیا آرامش سنگ را می خواهی یا آرامش برگ را!"
ادامه مطلب ...