دست نوشته های موثر

الهم عجل لولیک الفرج ..

دست نوشته های موثر

الهم عجل لولیک الفرج ..

ارتباطات..

یکی از مباحث مهم در کارهای ذهنی ، ارتباط با دیگرانه. بنابراین ما باید اول از همه بدونیم قوانین مهم در ارتباطات ما با دیگران چیه و چی رو باید رعایت کنیم؟ متن زیر یکی از مباحث فوق العاده ای هست که من تو این چندسال باهاش آشنا شده ام و فقط میتونم بهتون بگم که طوفان میکنه ..

 

_ آدم ها از نظر ارتباطات چند دسته اند؟

 

1 _ کسانی که ارتباطاتشون در جنبه ی شنیداری قوی تره. ( آدم های سمعی)

2 _ کسانی که ارتباطاتشون در جنبه های دیداری قوی تره. (آدم های بصری)

3 _ کسانی که ارتباطاتشون در جنبه های احساسی و لامسه قوی تره. (آدم های لمسی )

4 _ کسانی که هر سه را با درجات مختلف دارند.( بیشتر ما جزو این دسته هستیم اما باید بدونیم ، خودمون و دیگران، در کدوم جنبه قویتر هستیم.) 

ادامه مطلب ...

خود را دوست بدار تا دیگران نیز تو را دوست بدارند

وقتی خود را عفو می کنیم دست از سرزنش دیگران هم بر می داریم.

کسانی که حتی خود را دوست ندارند ! آدم را عصبی می کنند! خیلی ها از اینکه به خویش عشق بورزند احساس راحتی نمی کنند ، اما همین آدمها از همسران خود انتظار دارند که به آنها عشق بورزند!کمی عجیب نیست ؟ می گوییم من نمی توانم خودم را دوست داشته باشم و بعد از همسرمان عصبانی میشویم که چرا ما را دوست ندارد ؟ من چگونه می توانم چیزی را که ندارم به دیگری بدهم ؟ وقتی تمام توجه ما به خطاها و اشتباهاتمان متمرکز باشد همان خطاها و اشتباهات را در دیگران جستجو می کنیم تا از این طریق حال بهتری پیدا کنیم و وقتی در حال دیگران تجسس می کنیم سرانجام این خطاها را می یابیم ، اما مشکل اینجاست که بر خلاف انتظار، با کشف خطاهای دیگران هم ، حالمان بهتر نمی شود.اگر تمرکز خود را بر خطاهایمان حفظ کنیم جهان هم بی وقفه تنبیه مان خواهد کرد. مادامیکه خود را دوست نداشته باشیم دنیا هم دوستمان نخواهد داشت و بعد ، می نشینیم و دنیا را سرزنش می کنیم !

ادامه مطلب ...

وقتی ایتالیایی‌ها با دست حرف می‌زنند

گزارش اختصاصی " دویچه وله " از نحوه استفاده از زبان بدن ایتالیایی ها در هنگام صحبت ؛


- ایتالیایی‌ها مردمان خوش صحبتی هستند. اما صحبت‌کردن به‌تنهایی برایشان کافی نیست و همواره ایما و اشاراتی جالب و عجیب را نیز رد و بدل می‌کنند که در میان سایر ملل اروپایی کمتر دیده می‌شود

"چی!" (!Che)

ادامه مطلب ...

مهارت حل مسئله


پیرمردی تنها در یکی از روستاهای آمریکا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش را شخم بزند اما این کار خیلی سختی بود. تنها پسرش بود که می توانست به او کمک کند که او هم در زندان بود . پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد :

                              
«"پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم . من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد . من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم میزدی ...دوستدار تو: پدر».
طولی نکشید که پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد:

«پدر، به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن، من آنجا اسلحه پنهان کرده ام».
ساعت 4 صبح فردا 12 مأموران زندان و افسران پلیس محلی در مزرعه پدر حاضر شدند و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند . پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند؟
پسرش پاسخ داد: «پدر! برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که می توانستم از زندان برایت انجام بدهم!»

دل پر..

میبینی ؟!

در میان انبوه آدمیان تنها تو مانده ای و این دلِ بی قرار من !!!




اینک که باران برلبهِ پنجره ی احساسم نشسته است و چشمانم را نوازش میدهد بغض سنگینی گلویم را می فشارد آنقدر که توان حرف زدن ندارم اما قلمم را به جوهر اشکهایم آلوده می کنم و می نشینم در اینجا که می دانم می خوانی ؛ می نویسم برای تو خاص ترین مخاطب خاصِ دنیایِ خاصِ خودم
برایت هیچ ندارم جز خطوطی تلخ ولی اینبار کمی بوی تازگی می دهد احساسم ، بوی نم باران ، کنار جاده دلتنگی که ته این جاده خداییست به وسعت تمام ناگفته هایم
پس بخوان و ببخش . . .
ادامه مطلب ...